براش

لغت نامه دهخدا

براش. [ ب َ ] ( اِمص ) پاشیدن. ( انجمن آرا ) ( شرفنامه منیری ) ( آنندراج ) ( برهان ). ترشح. || فرونشاندن. ( انجمن آرا ) ( شرفنامه منیری ) ( آنندراج ) ( برهان ). || ( اِ ) خراش و زخم. ( انجمن آرای ناصری ) ( آنندراج ) ( برهان ).

فرهنگ فارسی

پاشیدن یا فرو نشاندن .

واژه نامه بختیاریکا

دادن؛ تقسیم؛ بخشش؛ بَهش و براش؛ بهر و براش

پیشنهاد کاربران

بپرس