( برآسوده ) برآسوده. [ ب َ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب / نف مرکب ) راحت شده. آرام یافته. مستریح. آسایش گرفته : گریزان شده ست او ز ما در حصار بدین سان برآسوده از روزگار.
فردوسی.
رجوع به آسوده شود.
فرهنگ فارسی
( بر آسوده ) ( اسم . بر آسودن ) استراحت کرده آسایش یافته . راحت شده آرام یافته .