براد
لغت نامه دهخدا
- ماء براد ؛ آب سرد. ( مهذب الاسماء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).
براد. [ ب َرْ را ] ( ع ص ) کوزه آب سردکننده. ( مهذب الاسماء ). سردکننده. خنک کننده. و رجوع به بُراد و بَرْد شود.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
فعل دعایی از مصدر بردن
آن دل که بود ز عشق خالی
سیلاب غمش براد حالی
آن دل که بود ز عشق خالی
سیلاب غمش براد حالی