برابر افتادن

پیشنهاد کاربران

برابر افتادن ؛ مقابل افتادن : و این سوار با شهرک مرزبان برابر افتاد و نیزه بر سینه شهرک زد و بکشت. ( فارسنامه ابن البلخی ) .

بپرس