براء

لغت نامه دهخدا

( برآء ) برآء. [ ب ُ رَ ] ( ع اِ ) ج ِ بری ٔ. ( منتهی الارب ) ( ترجمان علامه جرجانی ، ترتیب عادل بن علی )( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به بری شود.
براء. [ ب َ ] ( ع ص ) بی گناه. ( مهذب الاسماء ). || پاک و بیزار. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). جمع و مفرد و مذکر و مؤنث در آن یکسان است. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || ( اِ ) نخست شب از ماه و گویند بازپسین شب. ( مهذب الاسماء ). نخستین شب یا نخستین روز از هر ماه یا پسین شب یا پسین روز از آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). ابن البراء. ( منتهی الارب ). || ( مص ) پاک و بیزار شدن از عیب و وام ومانند آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

براء. [ ب ِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ باری ٔ. به شدگان از بیماری. برٔیافتگان. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || ج ِ بری ٔ. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). پاکان ازچیزی و بیزاران. ( منتهی الارب ). رجوع به بری شود.

براء. [ ب َ ] ( اِخ ) ابن نوفل مکنی به ابوهنیده. رجوع به ابوهنیده شود.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] برآء. ریشه کلمه:
برء (۳۱ بار)

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
برء (۳۱ بار)

«براء» (بر وزن سوار) مصدر و به معنای «تبری» است; و در این گونه موارد معنای وصفی به طور مؤکد و مبالغه دارد (مانند زیدٌ عَدْلٌ) و چون مصدر است مفرد و جمع، مذکر و مؤنث در آن یکسان می باشد.

[ویکی فقه] براء (ابهام زدایی). براء ممکن است اسم برای اشخاص ذیل باشد: • براء بن مالک، از صحابه و سلحشوران صدر اسلام• براء بن عازب، از تیره خزرج، از شاخه های اَوْس• براء بن معرور انصاری، صحابی پیامبراکرم (صلّی اللّه علیه وآله وسلّم) • بشر بن براء انصاری، صحابی و انصاری
...

پیشنهاد کاربران

بْرَاَء : جلوه ، نما ، زیبایی ، رخ ، خوش نما ، خوش فیس . در زبان رخشانی بلوچی

بپرس