بر گذاری

لغت نامه دهخدا

برگذاری. [ ب َ گ ُ ] ( حامص مرکب ) برگذاردن. ترتیب دادن. همه اطراف و جوانب کاری را صورت تحقق بخشیدن. به تهیه ٔلوازم اسباب کاری از هر جهت قیام کردن : برگذاری مراسم حج. برگذاری مراسم جشن. و رجوع به برگزاری شود.

فرهنگ فارسی

بر گذاردن ترتیب دادن .

پیشنهاد کاربران

بپرس