بر کارگرفتن ؛ بکار گرفتن. بکار بستن. مشغول ساختن. گرفتار کردن :آن رفت که بفریفت دلم را دم توبر کار گرفت قول نامحکم تو. اثیر اخسیکتی.+ عکس و لینک