بر پشم زدن

لغت نامه دهخدا

بر پشم زدن. [ ب َ پ َ زَ دَ ] ( مص مرکب ) کنایه از حقیر و از پایه اعتبار ساقط داشتن و اینجا پشم بمعنی موی عانه است. ( آنندراج ) :
صوفی نیم کز سرکشی بر سر گذارم تاج را
زور کمان وحدتم برپشم زد حلاج را.
مخلص کاشی ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

کنایه از حقیر و از پایه اعتبار ساقط داشتن و اینجا پشم بمعنی موی عانه است .

پیشنهاد کاربران

بپرس