بر سیاوشان
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
◄برسیاوشان
به فتح با و کسر را و سین مهملتین و فتح ییا مثناة تحتاینه و الف و فتح واو و شین معجمه و الف و نون لغت یونانی است به معنی دواءالصدر و به عربی شعرالجبال و شعرالارض و شعرالجن و شعرالخنازیر و جعدة القنا و شعرالکلاب و کزبرة البئر و ساقالاسود و ساقالوصیف و به یونانی بولوطونخون یعنی کثیرالشعر و به فارسی پرسیاوشان به بای عجمی و عوام سنبل و به
... [مشاهده متن کامل]
هندی کالی جهان ت و کرجا و رتکوت نا مند .
ماهیت آن: نباتی است برگ آن شبیه به برگ گشنیز و بیساق و ثمر و شاخهای آن بسیار باریک و صلب و سیاه سرخ رنگ .
منبت آن مواضع نمناک و سایه مانند کنارهای چاه و پای
دیوارهای کهنه و خراب هها و قوت آن تا شش ماه باقی میماند وچون یک سال آ بر ن بگذرد قوت آن باطل میگردد و بهترین آن پر برگ شبیه به کرفس شاخه صلب سیاه آن است .
طبیعت آن : معتدل ما ل بی ه گرمی و خشکی .
افعال و خواص آن : ملطف و مفتح و منضج و محلل و مجفف آشامیدن مطبوخ آن جهت اسهال فرمودن صفرا و سودا و بلغم موجود در معده و امعا ج و هت تنقیه سینه و شش و ربو و ضیق النفس و درد سینه و یرقان و حصات و ادرار بول نمودن و حیض و نفاس و اخراج مشیمه و گزیدن سگ دیوانه و استنشاق
آب مطبوخ آن جهت زکام و نطول آب پخته آن جهت تفتیح سده انف و زکام و ضماد آن جهت صداع بارد و ضماد پخته آن با روغن جهت داءالثعلب و خنازیر و نواصیر و دبیلات و چون در دهن بخایند و آب نآ را بر غرب و ناصور کنج چشم بچکانند و یا جرم خاییده آن را بر آ ن بندند نافع و آشامیدن سفوف خشک آن جهت رفع اسهال و امساک بطن مفید و ضماد پخته آن بر انثیین جهت تحلیل ورم و صلابت آن و طلای تازه آن جهت
قروح خبیثه و گزیدن سگ دیوانه و داءالثعلب خصوصاً که تازه به را آن قوت بر داءالثعلب بمالند و طلای کوبیده آن با مغز ساق گاو جهت درد سر بسیار نافع و ضماد کوبیده آن با لادن و روغن مورد و روغن سوسن و زوف ا و شرا ب مقوی موی و همچنین چون مخلوط نمایند با آب طبیخ و یا خاکستر آن شراب و عسل و موی را بدان بشویند جهت قروح سر مفید و ضماد محرق آن جهت منع ریختن موی و رویانیدن آن و حزاز و ذرور محرق آن جهت تجفیف و اندمال قروح خبیثه و آکله و حمول آن با مرمکی
جهت رفع سیلان رحم نافع .
مضر سپرز ، مصلح آن مصطکی و گویند گل بنفشه .
مقدار شربت از جرم نآ تا : هفت درهم و از مطبوخ آن تا
بیست درهم .
بدل آن : در امراض ریه به وزن آن گل بنفشه و نصف آن
اصل السوس . گویند از خواص آنست که چون بکوبند تازه آن را و بر موضع مخالف عضوی که پیکان رفته باشد گذارند بدان موضع آید و پیکان را برآورد.
به فتح با و کسر را و سین مهملتین و فتح ییا مثناة تحتاینه و الف و فتح واو و شین معجمه و الف و نون لغت یونانی است به معنی دواءالصدر و به عربی شعرالجبال و شعرالارض و شعرالجن و شعرالخنازیر و جعدة القنا و شعرالکلاب و کزبرة البئر و ساقالاسود و ساقالوصیف و به یونانی بولوطونخون یعنی کثیرالشعر و به فارسی پرسیاوشان به بای عجمی و عوام سنبل و به
... [مشاهده متن کامل]
هندی کالی جهان ت و کرجا و رتکوت نا مند .
ماهیت آن: نباتی است برگ آن شبیه به برگ گشنیز و بیساق و ثمر و شاخهای آن بسیار باریک و صلب و سیاه سرخ رنگ .
منبت آن مواضع نمناک و سایه مانند کنارهای چاه و پای
دیوارهای کهنه و خراب هها و قوت آن تا شش ماه باقی میماند وچون یک سال آ بر ن بگذرد قوت آن باطل میگردد و بهترین آن پر برگ شبیه به کرفس شاخه صلب سیاه آن است .
طبیعت آن : معتدل ما ل بی ه گرمی و خشکی .
افعال و خواص آن : ملطف و مفتح و منضج و محلل و مجفف آشامیدن مطبوخ آن جهت اسهال فرمودن صفرا و سودا و بلغم موجود در معده و امعا ج و هت تنقیه سینه و شش و ربو و ضیق النفس و درد سینه و یرقان و حصات و ادرار بول نمودن و حیض و نفاس و اخراج مشیمه و گزیدن سگ دیوانه و استنشاق
آب مطبوخ آن جهت زکام و نطول آب پخته آن جهت تفتیح سده انف و زکام و ضماد آن جهت صداع بارد و ضماد پخته آن با روغن جهت داءالثعلب و خنازیر و نواصیر و دبیلات و چون در دهن بخایند و آب نآ را بر غرب و ناصور کنج چشم بچکانند و یا جرم خاییده آن را بر آ ن بندند نافع و آشامیدن سفوف خشک آن جهت رفع اسهال و امساک بطن مفید و ضماد پخته آن بر انثیین جهت تحلیل ورم و صلابت آن و طلای تازه آن جهت
قروح خبیثه و گزیدن سگ دیوانه و داءالثعلب خصوصاً که تازه به را آن قوت بر داءالثعلب بمالند و طلای کوبیده آن با مغز ساق گاو جهت درد سر بسیار نافع و ضماد کوبیده آن با لادن و روغن مورد و روغن سوسن و زوف ا و شرا ب مقوی موی و همچنین چون مخلوط نمایند با آب طبیخ و یا خاکستر آن شراب و عسل و موی را بدان بشویند جهت قروح سر مفید و ضماد محرق آن جهت منع ریختن موی و رویانیدن آن و حزاز و ذرور محرق آن جهت تجفیف و اندمال قروح خبیثه و آکله و حمول آن با مرمکی
جهت رفع سیلان رحم نافع .
مضر سپرز ، مصلح آن مصطکی و گویند گل بنفشه .
مقدار شربت از جرم نآ تا : هفت درهم و از مطبوخ آن تا
بیست درهم .
بدل آن : در امراض ریه به وزن آن گل بنفشه و نصف آن
اصل السوس . گویند از خواص آنست که چون بکوبند تازه آن را و بر موضع مخالف عضوی که پیکان رفته باشد گذارند بدان موضع آید و پیکان را برآورد.