بر ریزیدن. [ ب َ دَ ] ( مص مرکب ) برریختن. ریختن : اشک من چون زر که بگدازی و برریزی بزراشک تو چون ریخته بر زر همی برگ سمن.منوچهری.و رجوع به ریختن شود.