بر روی کار امدن

لغت نامه دهخدا

( بر روی کار آمدن••• ) بر روی کار آمدن. [ ب َ ی ِ م َ دَ ] ( مص مرکب ) بروی کار آمدن. روی کار آمدن. ظاهر و نمودار شدن. ( آنندراج ). درخشیدن. مصدر کار مهمی شدن.

فرهنگ فارسی

( بر روی کار آمدن ) بروی کار آمدن روی کار آمدن .

پیشنهاد کاربران

بپرس