incrust (فعل)دارای پوشش سخت کردن، قشر تشکیل دادن، بر روی، با قشر و پوست پوشاندنon (حرف اضافه)روی، درباره، راجع به، بالای، سر، بر، به، بطرف، بنا بر، در روی، بعلت، برای، بر روی، در بر، بخرج، وصلupon (حرف اضافه)روی، بر، بر روی، بر فراز، بمحض، بمجرد