بر دفتر افکندن. [ ب َ دَ ت َ اَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) کنایه از نوشتن. ( برهان ) ( آنندراج ) ( مجموعه مترادفات ). بردفتر نوشتن و ثبت کردن. ( ناظم الاطباء ) : که این خوش حدیثی است بر دفتر افکن.خاقانی.حدیث عشق را بر دفتر افکند.خاقانی.
بردفتر افکندن ؛ در دفتر نوشتن. در کتاب ثبت کردن :مشو در خط از پند خاقانی ای جانکه این خوش حدیثی است بر دفتر افکن. خاقانی.+ عکس و لینک