بر دامن بودن

پیشنهاد کاربران

بر دامن بودن ؛ معاشر بودن. آمد و شد داشتن. ندیم و دمخور بودن. محشور بودن :
مرا دشمن و دوست بر دامن است
بزرگ آنکه او را بسی دشمن است.
فردوسی.

بپرس