بر خاک نشستن

لغت نامه دهخدا

بر خاک نشستن. [ ب َ ن ِ ش َ ت َ ] ( مص مرکب ) خوار و بی اعتبار شدن. ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

خوار و بی اعتبار شدن .

پیشنهاد کاربران

بر خاک نشستن ؛ بیچاره شدن :
بر خاک ره نشستن سعدی عجب مدار
مردان چه جای خاک که در خون طپیده اند.
سعدی ( بدایع ) .

بپرس