بر ایند


مترادف بر ایند: ( برآیند ) حاصل، منتج، نتیجه

معنی انگلیسی:
consequence, result, return, resultant, issue

فرهنگ فارسی

( بر آیند ) ( اسم ) منتج منتجه نتیجه دهنده .

مترادف ها

consequent (صفت)
نتیجه بخش، بر ایند، پی ایند

resultant (صفت)
بر ایند، منتج شونده، منتجه، پر برایند

پیشنهاد کاربران

برآیند: نتیجه، حاصل.
پارسی را پاس بداریم. . .
چیزی که باعث به وجود آمدن چیز دیگری شود دلیل و باعث به وجود آمدن آن چیز دیگر است.
در اینجا چیزی که باعث به وجود آمدن چیز دیگری شده همان علت یا دلیل است و چیز دیگری که به وجود آمده معلول یا نتیجه ( پیامد، حاصل ، برآیند ) است.
در فزیک از پس برامدن بسنذگی و بیش از بسندگی - احتمال محتمل تحمل
-
سود متوقع یا زیلن متوقع
تخمین ارزیابی اندازه گیری براورد
-
برایند فیزیک :
برای مثال میگن برایند نیروهایی که به یک جسم وارد شدن به این معناست که کل نیروهایی که به جسم وارد شدن رو باهم جمع کنیم و اینگونه برایند نیرو ها بدست میاد.
برایندش کن: یک نگاه کلی بهش بیانداز بی نگریستن به جزئیات.
برایندش این است: چارچوبش این است.
اون چیزی که بدست می آید توی ه جمع کردن بردار ها.

حاصل یا همون نتیجه ( : 🦄
گلم این کلمه که در فارسی یا علوم و. . . که به کار میره این این معنی رو به خودش میگیره ولی در ریاضیات چیز دیگه ایه
Total answer

حاصل و یا نتیجه
مجموع نتایج
برایند:
در ریاضیات: معادل جمع برداری است
و در
حالات کلی: مقداری مابین چند مقدار که متاثر از هر مقدار است و آن رو در خود انعکاس می دهد.
( در سیاست همان دمکراسی )
نتیجه، حاصل
باقیمانده، تفاضل، اختلاف، تفاوت، نتیجه، محصول، بین، میانه، وسط، موجود، حاصل، به دست آمده، ایجاد شده، هست شده، ثمره، بازده.
مابین، نتیجه، حاصل
جمع ، مجموع، هم افزایی
مابین، در ریاضی و در جدول مختصات و نمودار خط یا منحنی است که مابین دو محور عمودی و افقی بوده و از مبداء دو محور و با زاویه ای شروع به حرکت می کند به طوری نباید یکی از دو محور را قطع کند ولی می تواند منطبق با یکی از محورها باشد.
نتیجه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس