برافراخته. [ ب َ اَ ت َ / ت ِ ] ( ن مف مرکب ) برافراشته. بلندشده. نصب شده : به ژرفی نگه کن که با یزدگردچه کرد این برافراخته هفت گرد.فردوسی.|| برکشیده. || بالیده. رجوع به افراخته شود.