یکچند در زهد چو احباب زدیم
آخر نقبی بگنج نایاب زدیم
تا شبهه ز تسبیح و ردا برخیزد
بردیم بمیخانه و بر آب زدیم.
خروشی ( از آنندراج ).
|| مخفی نماند که اطلاق زدن بر چیزی بمعنی خویشتن را رسانیدن بر آن چیز بسیار آمده در این صورت «بر» بمعنی «الی » و زدن بمعنی «رسانیدن » باشد یعنی خویشتن را به آب رسانیدم ، پس : بر آب رسانیدن عبارت از اختیار کردن رندی و مستی بود. ( آنندراج ).