( بر آب آمدن ) بر آب آمدن. [ ب َ م َ دَ ] ( مص مرکب ) کنایه از ظاهر شدن و فاش گردیدن. ( برهان ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) : چو فوج هندوان ره بیشتر یافت خلیفه هم خلاف خصم دریافت بر آب آمد همه کان آتش انگیزبجوش آورد سیل آتش تیز.امیرخسرو ( از انجمن آرا ).