بذول. [ ب َ ] ( ع ص ) سخی و بخشنده. ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). بذّال. بسیارعطا. باذل. ( یادداشت مؤلف ) : صدر کبیر نظام الدوله خواجه ای بود دانا و زیرک و صاحب مروت و بذول و خورنده و بخشنده. ( المضاف الی بدایعالازمان ص 7 ).