بذله گو

/bazlegu/

مترادف بذله گو: شوخ، لطیفه پرداز، لطیفه گو، مزاح، مقلد، هزال

متضاد بذله گو: جدی

برابر پارسی: شوخ

معنی انگلیسی:
witty, humorist, wit, salty, witty (person)

فرهنگ فارسی

( اسم ) شوخی کن لاغ گو .

فرهنگ عمید

آن که سخن نغز و فرح آور می گوید، لطیفه گو.

جدول کلمات

شوخ

مترادف ها

rogue (اسم)
ناقلا، اسب چموش، سیاه بند، رند، بذله گو، قاپ، قلاش، قاپنده، ادم دغل، حیوان عظیم الجثه سرکش

farceur (اسم)
لوده، بذله گو

gagger (اسم)
فریب دهنده، بذله گو، شوخی کننده، لطیفه گو

joker (اسم)
شوخ، مزاح، بذله گو، ژوکر، مضمون گو

humorist (اسم)
بذله گو، لطیفه گو، ادم شوخ، فکاهی نویس

gagman (اسم)
بذله گو، شوخی کننده، ادم شوخ، قصه گو

gangster (اسم)
بذله گو، ادم شوخ، گانگستر، اوباش، همدست تبهکاران

humourist (اسم)
بذله گو، لطیفه گو، ادم شوخ، فکاهی نویس

waggish (صفت)
شوخ، بذله گو، شوخ و شنگ

witty (صفت)
شوخ، عاقل، ظریف، کنایه دار، بذله گو، لطیفه گو، لطیفه دار

jolly (صفت)
خوشحال، شوخ، با نشاط، بذله گو

فارسی به عربی

ذکی , غشاش , فکاهی , مرح , نکات

پیشنهاد کاربران

شوخ طبع
شوخ، لطیفه پرداز، لطیفه گو، مزاح، مقلد، هزال
لیم

بپرس