بذع

لغت نامه دهخدا

بذع. [ ب َ ] ( ع مص ) ترسانیدن. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || تراویدن آب. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از ذیل اقرب الموارد ). || ( اِ ) آب تراویده از سبو. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از ذیل اقرب الموارد ).

بذع. [ ب َ ذَ ] ( ع اِ ) بیم و ترس. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

پیشنهاد کاربران

بپرس