بذری

/bazri/

لغت نامه دهخدا

بذری. [ ب ُ ذُرْ را ] ( ع ص ) باطل. ( از تاج العروس ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از ذیل اقرب الموارد ). || مرد بسیار مسرف. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

باطل یا مرد بسیار مسرف .

مترادف ها

spermatic (صفت)
نطفه ای، تخمی، بذری، بیضه ای

پیشنهاد کاربران

بپرس