بذرقه

لغت نامه دهخدا

بذرقه. [ ب َ رَ ق َ ] ( ع ص ، اِ ) راهبر و راهنمای. نگهبان. || ( مص ) بدرقه گردیدن. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). || ارسال. فرستادن. ( یادداشت مؤلف ): ففرح المتوکل و بذرق الغلام الی الروم. ( الجماهر بیرونی چ حیدرآباد ص 218 ). و رجوع به بدرقه شود.

فرهنگ فارسی

راهبر و راهنمای نگهبان یا بدرقه گردیدن .

پیشنهاد کاربران

بپرس