بذرق

لغت نامه دهخدا

بذرق. [ ب َ رَ ]( ع ص ) مرد فرومایه و کمینه و دون. ( ناظم الاطباء ).

بذرق. [ ب َ رَ ] ( ع مص ) راهنما گرفتن. ( از دزی ج 1 ص 60 ). رجوع به بذرقة و بدرقة شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس