بَدیهه گویی
(یا: ارتجال- در لغت به معنی بی اندیشه سخن گفتن) اصطلاحی ادبی. آن است که کسی، در لحظۀ نیاز، سخن یا شعری بگوید، بی آن که پیش تر بدان اندیشیده باشد. چون فتحعلی شاه، دخترش ضیاء السلطنه را قدح در دست دید، فی البداهه سرود: قدح در کف ساقی بی حجاب، و ضیا ء السلطنه بی درنگ سرود: سهیل است در پنجۀ آفتاب.
(یا: ارتجال- در لغت به معنی بی اندیشه سخن گفتن) اصطلاحی ادبی. آن است که کسی، در لحظۀ نیاز، سخن یا شعری بگوید، بی آن که پیش تر بدان اندیشیده باشد. چون فتحعلی شاه، دخترش ضیاء السلطنه را قدح در دست دید، فی البداهه سرود: قدح در کف ساقی بی حجاب، و ضیا ء السلطنه بی درنگ سرود: سهیل است در پنجۀ آفتاب.
wikijoo: بدیهه_گویی