[ویکی اهل البیت] این صفحه مدخلی از دائرة المعارف قرآن کریم است
(ابومریم) از اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله.
از زندگی وی خبر چندانی در دست نیست. وی از موالی بنی هاشم یا بنی سهم ـ از شاخه های قریش ـ یا به نقلی از موالی عمرو بن عاص سهمی یا عاص بن وائل و از مسلمانان مهاجر به مدینه و از صحابه پیامبر صلی الله علیه و آله بود که در سفر تجارتی به سوی شام ـ به همراه دو نصرانی به نام های تَمیم داری و عَدیّ بن بداء ـ بیمار شد و درگذشت.
داستان سفر تجاری وی و پیامدهای آن مهم ترین دلیل و در واقع تنها بهانه برای ذکر نام او در برخی کتب تاریخ و بسیاری از تفاسیر است؛ زیرا در واقع همین سفر و وقایع جاری در آن سبب نزول آیات 106 ـ 108 سوره مائده/5 گردید.
داستان این سفر با اختلافاتی نقل شده است؛ ولی آنچه در بیشتر منابع آمده چنین است که در سال نهم هجری در پی آشنایی بُدیل که مسلمان بود با تمیم داری و عدی بن بداء از نصرانیان بنی لخم، این سه نفر از مدینه عازم سفری تجاری به سوی شام شدند.
بدیل در راه به سختی بیمار شد و چون مرگ خود را نزدیک دید وصیتی نوشت و به دور از چشم همسفرانش درون اثاثیه خود جاسازی کرد. پس از آنان خواست تا این اموال را به خانواده اش در مدینه برسانند. بنابر نقلی مرگ بدیل در سفر تجاری به سوی سرزمین نجاشی و بر روی دریا و در میان کشتی اتفاق افتاد و جسدش را به دریا انداختند.
تمیم و عدی، پس از اتمام تجارت خود در شام، اموال بدیل را در حالی به خانواده اش بازگرداندند که جامی نقره ای با نقوش طلا به وزن 300 مثقال یا به ارزش 1000 درهم را از میان آن ربودند. چون اموال بدست وارثان بدیل رسید آنان وصیت او را یافتند و پی بردند که جامی ارزشمند در این میان گم شده است و چون تمیم و عَدی از وجود جام اظهار بی اطلاعی کردند آنان مشکل را با پیامبر صلی الله علیه و آله در میان گذاشتند.
در این میان آیه 106 سوره مائده/5 نازل گردید: «یاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا شَهدَةُ بَینِکُم اِذا حَضَرَ اَحَدَکُمُ المَوتُ حینَ الوَصِیَّةِ اثنانِ ذَوا عَدل مِنکُم اَو ءاخَرانِ مِن غَیرِکُم اِن اَنتُم ضَرَبتُم فِی الاَرضِ فَاَصبَتکُم مُصیبَةُ المَوتِ تَحبِسونَهُما مِن بَعدِ الصَّلوةِ فَیُقسِمانِ بِاللّهِ اِنِ ارتَبتُم لانَشتَری بِهِ ثَمَنـًا ولَو کانَ ذاقُربی ولانَکتُمُ شَهدَةَ اللّهِ اِنّا اِذًا لَمِنَ الاثِمین » ای کسانی که ایمان آورده اید چون مرگ یکی از شما فرارسد گواهی میان شما هنگام وصیت (گواهیِ) دو تن عادل از شماست یا اگر در سفر بودید و شما را پیشامد مرگ فرارسد دو تن دیگر از غیر خود ـ اهل دینی دیگر ـ و اگر (از آن دو) به شک باشید پس از نماز آنان را نگاه دارید تا به خدا سوگند یاد کنند که «ما هیچ بهایی را در برابر آن (گواهی) نستانیم، هر چند وی خویشاوند باشد و گواهی خدا را پنهان نسازیم که آنگاه هر آینه از گناهکاران باشیم».
(ابومریم) از اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله.
از زندگی وی خبر چندانی در دست نیست. وی از موالی بنی هاشم یا بنی سهم ـ از شاخه های قریش ـ یا به نقلی از موالی عمرو بن عاص سهمی یا عاص بن وائل و از مسلمانان مهاجر به مدینه و از صحابه پیامبر صلی الله علیه و آله بود که در سفر تجارتی به سوی شام ـ به همراه دو نصرانی به نام های تَمیم داری و عَدیّ بن بداء ـ بیمار شد و درگذشت.
داستان سفر تجاری وی و پیامدهای آن مهم ترین دلیل و در واقع تنها بهانه برای ذکر نام او در برخی کتب تاریخ و بسیاری از تفاسیر است؛ زیرا در واقع همین سفر و وقایع جاری در آن سبب نزول آیات 106 ـ 108 سوره مائده/5 گردید.
داستان این سفر با اختلافاتی نقل شده است؛ ولی آنچه در بیشتر منابع آمده چنین است که در سال نهم هجری در پی آشنایی بُدیل که مسلمان بود با تمیم داری و عدی بن بداء از نصرانیان بنی لخم، این سه نفر از مدینه عازم سفری تجاری به سوی شام شدند.
بدیل در راه به سختی بیمار شد و چون مرگ خود را نزدیک دید وصیتی نوشت و به دور از چشم همسفرانش درون اثاثیه خود جاسازی کرد. پس از آنان خواست تا این اموال را به خانواده اش در مدینه برسانند. بنابر نقلی مرگ بدیل در سفر تجاری به سوی سرزمین نجاشی و بر روی دریا و در میان کشتی اتفاق افتاد و جسدش را به دریا انداختند.
تمیم و عدی، پس از اتمام تجارت خود در شام، اموال بدیل را در حالی به خانواده اش بازگرداندند که جامی نقره ای با نقوش طلا به وزن 300 مثقال یا به ارزش 1000 درهم را از میان آن ربودند. چون اموال بدست وارثان بدیل رسید آنان وصیت او را یافتند و پی بردند که جامی ارزشمند در این میان گم شده است و چون تمیم و عَدی از وجود جام اظهار بی اطلاعی کردند آنان مشکل را با پیامبر صلی الله علیه و آله در میان گذاشتند.
در این میان آیه 106 سوره مائده/5 نازل گردید: «یاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا شَهدَةُ بَینِکُم اِذا حَضَرَ اَحَدَکُمُ المَوتُ حینَ الوَصِیَّةِ اثنانِ ذَوا عَدل مِنکُم اَو ءاخَرانِ مِن غَیرِکُم اِن اَنتُم ضَرَبتُم فِی الاَرضِ فَاَصبَتکُم مُصیبَةُ المَوتِ تَحبِسونَهُما مِن بَعدِ الصَّلوةِ فَیُقسِمانِ بِاللّهِ اِنِ ارتَبتُم لانَشتَری بِهِ ثَمَنـًا ولَو کانَ ذاقُربی ولانَکتُمُ شَهدَةَ اللّهِ اِنّا اِذًا لَمِنَ الاثِمین » ای کسانی که ایمان آورده اید چون مرگ یکی از شما فرارسد گواهی میان شما هنگام وصیت (گواهیِ) دو تن عادل از شماست یا اگر در سفر بودید و شما را پیشامد مرگ فرارسد دو تن دیگر از غیر خود ـ اهل دینی دیگر ـ و اگر (از آن دو) به شک باشید پس از نماز آنان را نگاه دارید تا به خدا سوگند یاد کنند که «ما هیچ بهایی را در برابر آن (گواهی) نستانیم، هر چند وی خویشاوند باشد و گواهی خدا را پنهان نسازیم که آنگاه هر آینه از گناهکاران باشیم».
wikiahlb: بُدَیْل _بن_ابى_ماریه