بَدیع الزّمان کردستانی، عبدالحمید (سنندج ۱۲۸۳ـ تهران ۱۳۵۶ش)
بَدیع الزّمان کردستانی، عبدالحمید
ادیب و روزنامه نگار و شاعر ایرانی، متخصص ادبیات عرب. در ۱۳۰۲ش گواهی نامۀ شش سالۀ ابتدایی گرفت. سپس، نزد علمای کردستان به تحصیل علوم عربی و دینی پرداخت. از ۱۳۰۸، به خدمت وزارت معارف درآمد. در ۱۳۱۱، با انتقال به کرمانشاه، نخست مدیر مدرسه و بعد معلم دبستان شد. در ۱۳۱۲، خدمت وزارت معارف را رها کرد و به استخدام ارتش در کرمانشاه درآمد و مشاغل مختلفی را عهده دار شد. در ۱۳۱۹، به رکنِ سه ستاد ارتش در مرکز منتقل و راهی تهران شد و سال بعد، با میل خود از خدمت در ارتش کناره گرفت و با روزنامه هایی ازجمله اطلاعات و کیهان، همکاری کرد که سال ها دوام یافت. در ۱۳۲۱ ضمن خدمت در وزارت معارف، در دبیرستان دارالفنون و چند دبیرستان دیگر عربی تدریس کرد و یکی دو سالی هم در سفارت عربستان و سوریه مترجم بود. در ۱۳۳۵، در دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران و دانشکدۀ معقول و منقول به تدریس پرداخت و در ضمن مدیریت روزنامۀ کردستان را که به زبان کردی و لهجۀ گورانی در تهران منتشر می شد، از ۱۳۳۸ تا ۱۳۴۲ به عهده گرفت. بر متون نظم و نثر عربی تسلط بی نظیر داشت و به دو زبان فارسی و عربی شعر می سرود. آثار او شامل تصحیح های مجددی از کتاب های مجمل التواریخ والقصص، و التوسل الی الترسل است که پاره هایی از آن ها در مجلۀ گوهر به چاپ رسید؛ و دیگر، توضیحات و اصلاحاتی است که در پایان مهمان نامۀ بخارا به صورت یادداشت آمده است.
بَدیع الزّمان کردستانی، عبدالحمید
ادیب و روزنامه نگار و شاعر ایرانی، متخصص ادبیات عرب. در ۱۳۰۲ش گواهی نامۀ شش سالۀ ابتدایی گرفت. سپس، نزد علمای کردستان به تحصیل علوم عربی و دینی پرداخت. از ۱۳۰۸، به خدمت وزارت معارف درآمد. در ۱۳۱۱، با انتقال به کرمانشاه، نخست مدیر مدرسه و بعد معلم دبستان شد. در ۱۳۱۲، خدمت وزارت معارف را رها کرد و به استخدام ارتش در کرمانشاه درآمد و مشاغل مختلفی را عهده دار شد. در ۱۳۱۹، به رکنِ سه ستاد ارتش در مرکز منتقل و راهی تهران شد و سال بعد، با میل خود از خدمت در ارتش کناره گرفت و با روزنامه هایی ازجمله اطلاعات و کیهان، همکاری کرد که سال ها دوام یافت. در ۱۳۲۱ ضمن خدمت در وزارت معارف، در دبیرستان دارالفنون و چند دبیرستان دیگر عربی تدریس کرد و یکی دو سالی هم در سفارت عربستان و سوریه مترجم بود. در ۱۳۳۵، در دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران و دانشکدۀ معقول و منقول به تدریس پرداخت و در ضمن مدیریت روزنامۀ کردستان را که به زبان کردی و لهجۀ گورانی در تهران منتشر می شد، از ۱۳۳۸ تا ۱۳۴۲ به عهده گرفت. بر متون نظم و نثر عربی تسلط بی نظیر داشت و به دو زبان فارسی و عربی شعر می سرود. آثار او شامل تصحیح های مجددی از کتاب های مجمل التواریخ والقصص، و التوسل الی الترسل است که پاره هایی از آن ها در مجلۀ گوهر به چاپ رسید؛ و دیگر، توضیحات و اصلاحاتی است که در پایان مهمان نامۀ بخارا به صورت یادداشت آمده است.