بدیدن شدن ؛ به تماشا رفتن. به نظاره رفتن :
هیونان بهیزم کشیدن شدند
همه شهر ایران بدیدن شدند.
فردوسی.
شه ورا دید خشمناک و درشت
بانگ برزد چنانکه او را کشت.
نظامی.
چو چشم صبح در هر کس که دیدی
پلاس ظلمت ازوی درکشیدی.
نظامی.
هیونان بهیزم کشیدن شدند
همه شهر ایران بدیدن شدند.
فردوسی.
شه ورا دید خشمناک و درشت
بانگ برزد چنانکه او را کشت.
نظامی.
چو چشم صبح در هر کس که دیدی
پلاس ظلمت ازوی درکشیدی.
نظامی.