نه بدگفتم نه بدگوییست کارم
وگر گفتم یکی را صدهزارم.
نظامی.
- امثال :عاقبت بدگویی دشمنی است .
- بدگویی کردن ؛ عیب و نقص کسی را گفتن. درباره کسی بدگفتن : پس بدگویان در حق اسفندیار بدگویی کردند و نمودند که او طلب پادشاهی می کند. ( فارسنامه ابن البلخی ص 51 ).و میان وی ( سیاوش ) و افراسیاب بدگویی کردند و افراسیاب او را بکشت. ( تاریخ بخارا ص 28 ).