بدو گفت : این نزد بهرام بر
بگو ای سبک مایه بدگهر.
فردوسی.
مرا نام رستم کند زال زرتو سگزی چرا خوانی ای بدگهر.
فردوسی.
|| ناسره. ناخالص. پست و بی ارزش : زین واسطه خاک بدگهر را
کان در شاهوار بینید.
نظامی.
هیچ صیقل نکو نیارد کردآهنی را که بدگهر باشد.
سعدی ( گلستان ).
گر جان بدهد سنگ سیه لعل نگرددبا طینت اصلی چه کند بدگهر افتاد.
حافظ.