بدپیله. [ ب َ ل َ / ل ِ ] ( ص مرکب ) بدکینه. سخت انتقام. ( فرهنگ فارسی معین ). موذی باابرام و معربد. عربده جو. مرس. ( یادداشت مؤلف ). غوغاطلب. هنگامه جو. پرخاش جو.