بدون دخترم هرگز (کتاب). کتاب بدون دخترم هرگز ( به انگلیسی: Not Without My Daughter ) نوشتهٔ بتی محمودی است. وی همسر آمریکایی بزرگ محمودی است. فیلم بدون دخترم هرگز در سال ۱۳۷۰ بر اساس این داستان ساخته شده است.
بر اساس کتاب مهتاب در چهار سالگی به همراه پدر و مادر خود برای تعطیلات به ایران رفت اما پدرش با ورود به ایران به آن ها می گوید "شما در کشور من هستید، باید به قوانین آن احترام بگذارید و تا پایان عمر این جا بمانید. " و از قوانین خروج از کشور فرزند که به سود اوست در این راه استفاده می کند. [ ۱] [ ۲]
بتی در سال ۱۹۷۷ با دکتر سید "مودی" بزرگ محمودی ازدواج کرد. در سال۱۹۸۴، زمانی که دخترشان چهار ساله بود، بتی با اکراه موافقت کرد که همسرش را در یک تعطیلات دو هفته ای به ایران همراهی کند تا خانواده او با مهتاب آشنا شوند. با این حال، بتی امیدوار است پس از دو هفته به آمریکا بازگردند اما پس از ماجراهایی شوهرش از مراجعت به آمریکا سربازمی زند . بتی که حاضر نیست بدون دخترش به امریکا برگردد با چند قاچاقچی همراه با دخترش از مرز ترکیه خارج می شود . باقی کتاب «بدون دخترم هرگز» ماجرای فرار بتی و مهتاب از ایران و بازگشت آنها به آمریکا را بازگو می کنند.
نویسنده جنبه های خاصی از داستان را تغییر داده تا از کسانی که به او و دخترش در فرار کمک کردند محافظت کند. او در این رابطه چنین می نویسد:
این یک داستان واقعی است. شخصیت ها و وقایع واقعی هستند. اما اسامی و مشخصات هویتی برخی افراد برای محافظت از آن ها و خانواده هایشان در برابر احتمال دستگیری و اعدام توسط حکومت جمهوری اسلامی ایران مخفی شده است. این اسامی عبارتند از: حمید ( صاحب یک فروشگاه پوشاک مردانه ) ، جودی ( زن آمریکایی که با یک ایرانی ازدواج کرده است ) ، برادر شوهر جودی، علی، دوستان جودی، رشید، تریش، سوزان، معلم مدرسه خانم ازهر، خانم مرموز علوی، اماهل و قاچاقچی، مصحن. [ ۳]
بتی چندین بار تبلیغ کلیشه ای منفی از ایرانیان در این کتاب را تکذیب کرد. او توضیح داد که «ایرانی ها را نمی توان در یک دسته از متنفران متعصب آمریکایی قرار داد». همچنین به موارد متعددی از زنان که شوهرانشان با آن ها بدرفتاری نکردند، اشاره کرد. اما همچنین در سراسر کتاب اظهار داشت که اکثر قاچاقچیانی که به مردم کمک می کردند از ایران فرار کنند، قابل اعتماد نیستند. [ ۴]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفبر اساس کتاب مهتاب در چهار سالگی به همراه پدر و مادر خود برای تعطیلات به ایران رفت اما پدرش با ورود به ایران به آن ها می گوید "شما در کشور من هستید، باید به قوانین آن احترام بگذارید و تا پایان عمر این جا بمانید. " و از قوانین خروج از کشور فرزند که به سود اوست در این راه استفاده می کند. [ ۱] [ ۲]
بتی در سال ۱۹۷۷ با دکتر سید "مودی" بزرگ محمودی ازدواج کرد. در سال۱۹۸۴، زمانی که دخترشان چهار ساله بود، بتی با اکراه موافقت کرد که همسرش را در یک تعطیلات دو هفته ای به ایران همراهی کند تا خانواده او با مهتاب آشنا شوند. با این حال، بتی امیدوار است پس از دو هفته به آمریکا بازگردند اما پس از ماجراهایی شوهرش از مراجعت به آمریکا سربازمی زند . بتی که حاضر نیست بدون دخترش به امریکا برگردد با چند قاچاقچی همراه با دخترش از مرز ترکیه خارج می شود . باقی کتاب «بدون دخترم هرگز» ماجرای فرار بتی و مهتاب از ایران و بازگشت آنها به آمریکا را بازگو می کنند.
نویسنده جنبه های خاصی از داستان را تغییر داده تا از کسانی که به او و دخترش در فرار کمک کردند محافظت کند. او در این رابطه چنین می نویسد:
این یک داستان واقعی است. شخصیت ها و وقایع واقعی هستند. اما اسامی و مشخصات هویتی برخی افراد برای محافظت از آن ها و خانواده هایشان در برابر احتمال دستگیری و اعدام توسط حکومت جمهوری اسلامی ایران مخفی شده است. این اسامی عبارتند از: حمید ( صاحب یک فروشگاه پوشاک مردانه ) ، جودی ( زن آمریکایی که با یک ایرانی ازدواج کرده است ) ، برادر شوهر جودی، علی، دوستان جودی، رشید، تریش، سوزان، معلم مدرسه خانم ازهر، خانم مرموز علوی، اماهل و قاچاقچی، مصحن. [ ۳]
بتی چندین بار تبلیغ کلیشه ای منفی از ایرانیان در این کتاب را تکذیب کرد. او توضیح داد که «ایرانی ها را نمی توان در یک دسته از متنفران متعصب آمریکایی قرار داد». همچنین به موارد متعددی از زنان که شوهرانشان با آن ها بدرفتاری نکردند، اشاره کرد. اما همچنین در سراسر کتاب اظهار داشت که اکثر قاچاقچیانی که به مردم کمک می کردند از ایران فرار کنند، قابل اعتماد نیستند. [ ۴]
wiki: بدون دخترم هرگز (کتاب)