بدنه
/badane/
مترادف بدنه: پیکر، پیکره، تنه، اندام، هیکل، چارچوب، قاب، عمارت، سطح خارجی
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
بدنه. [ ب َ دَ ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) تنه. پیکر. بدنه عمارت. ( فرهنگ فارسی معین ). قسمتی از دیوار که غیر ستون است. آنچه میان دو جرز واقع شود. یک طرف ظاهر عمارت. در اصطلاح بنایان ، تمام دیوار یک جانب بنا. ( از یادداشتهای مؤلف ) : دگمه برقی کناربدنه دیوار را فشار داد. ( سایه روشن هدایت ص 13 ).
فرهنگ فارسی
شتر و گاو قربانی که به مکه فرستند مذکر و مونث در آن یکسان است .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگستان زبان و ادب
واژه نامه بختیاریکا
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] بدنه: به معنای شتر است و در باب حج از آن سخن رفته است.
بدنه در اصل به معنای حیوان چاق و فربه آمده، لیکن به لحاظ استعمال، خاص است. در مفهوم خاصّ آن، بین لغویان از دو جهت اختلاف شده است:
الف) نخست از این جهت که آیا بدنه تنها بر شتر ماده اطلاق می شود یا شتر نر را نیز دربرمی گیرد؟
ب) دیگر از این جهت که آیا بدنه بر گاو نیز اطلاق می گردد یا نه؟
گروهی تصریح بر تعمیم از هر دو جهت کرده اند. البتّه اختلاف در جهت دوم، به لحاظ فقهی ثمره ای ندارد؛ زیرا متبادر نزد عرف از بدنه، شتر است نه گاو و همان مفهوم عرفی، موضوع حکم فقهی است.
مراد از بدنه ی کفاره در بین فقها
از جهت نخست(بدنه تنها بر شتر ماده اطلاق می شود یا شتر نر را نیز دربر می گیرد؟ )، در باب حج، در بحث کفاره ی صید شتر مرغ، در میان فقها به تبع لغویان، اختلاف شده که مراد از بدنه-که در روایت به عنوان کفّاره ی صید شتر مرغ ذکر شده- چیست؟ آیا تنها شتر ماده است یا شتر نر را نیز در بر می گیرد و دادن آن همچون شتر ماده، از کفّاره کفایت می کند؟
روزه ی بدل از بدنه
از اقسام روزه که در سفر هم می توان گرفت روزه ی بدل از بدنه است که حاجی، هرگاه قبل از غروب آفتاب به عمد، از عرفات کوچ کند بنابر مشهور، باید یک بدنه کفّاره دهد و در صورت عدم توانایی، باید به جای آن هیجده روز، روزه بگیرد.
نذر بدنه ی قربانی در حج
...
بدنه در اصل به معنای حیوان چاق و فربه آمده، لیکن به لحاظ استعمال، خاص است. در مفهوم خاصّ آن، بین لغویان از دو جهت اختلاف شده است:
الف) نخست از این جهت که آیا بدنه تنها بر شتر ماده اطلاق می شود یا شتر نر را نیز دربرمی گیرد؟
ب) دیگر از این جهت که آیا بدنه بر گاو نیز اطلاق می گردد یا نه؟
گروهی تصریح بر تعمیم از هر دو جهت کرده اند. البتّه اختلاف در جهت دوم، به لحاظ فقهی ثمره ای ندارد؛ زیرا متبادر نزد عرف از بدنه، شتر است نه گاو و همان مفهوم عرفی، موضوع حکم فقهی است.
مراد از بدنه ی کفاره در بین فقها
از جهت نخست(بدنه تنها بر شتر ماده اطلاق می شود یا شتر نر را نیز دربر می گیرد؟ )، در باب حج، در بحث کفاره ی صید شتر مرغ، در میان فقها به تبع لغویان، اختلاف شده که مراد از بدنه-که در روایت به عنوان کفّاره ی صید شتر مرغ ذکر شده- چیست؟ آیا تنها شتر ماده است یا شتر نر را نیز در بر می گیرد و دادن آن همچون شتر ماده، از کفّاره کفایت می کند؟
روزه ی بدل از بدنه
از اقسام روزه که در سفر هم می توان گرفت روزه ی بدل از بدنه است که حاجی، هرگاه قبل از غروب آفتاب به عمد، از عرفات کوچ کند بنابر مشهور، باید یک بدنه کفّاره دهد و در صورت عدم توانایی، باید به جای آن هیجده روز، روزه بگیرد.
نذر بدنه ی قربانی در حج
...
wikifeqh: بدنه
[ویکی حج] بَدَنه به شتر یا گاو آماده برای قربانی یا کفاره در مناسک حج را گویند.
یکی از رسومات اعراب روزگار جاهلیت نحر بدنه، نذر نحر بدنه و حرکت دادن و راندن بدنه برای نحر در حج، بوده است که اسلام آنرا تقریر و تایید کرده است.
قربانی کردن یکی از واجبات حج تمتع شمرده شده است، که بدنه یکی از مصداق های قربانی به شمار می رود.
یکی از رسومات اعراب روزگار جاهلیت نحر بدنه، نذر نحر بدنه و حرکت دادن و راندن بدنه برای نحر در حج، بوده است که اسلام آنرا تقریر و تایید کرده است.
قربانی کردن یکی از واجبات حج تمتع شمرده شده است، که بدنه یکی از مصداق های قربانی به شمار می رود.
wikihaj: بدنه
دانشنامه عمومی
بدنه (هوانوردی). بدنه ( انگلیسی: Fuselage ) به قسمت اصلی هواگردها گفته می شود که خدمه، مسافران و بار در آن جای می گیرد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: بدنه (هوانوردی)
دانشنامه آزاد فارسی
بَدَنه
رجوع شود به:خفتان
رجوع شود به:خفتان
wikijoo: بدنه
مترادف ها
تیر، میل، محور، میله، دسته، خدنگ، گلوله، چوب، پرتو، بدنه، استوانه، دودکش، ستون، بادکش، نیزه، قلم، چاه، چوبه
استخوان بندی، بدنه، کالبد، چارچوب، چهارچوبه، چوب بست
جسد، لاشه، بدن، بدنه، اندام، جسم، تن، تنه، پیکر، جرم، بالاتنه، اطاق ماشین، جرم سماوی
صندوق، بدنه، تنه، شاه سیم، کنده درخت، صندوق عقب، خرطوم فیل، خرطوم بینی انسان، چمدان بزرگ، بدنه ستون
بدنه، بدنه هواپیما
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
بَشنه،
بَشن در گویشهای جنوبی و میانی ایران به چم تن و قد و بالاست و بشنه به چم بدنه و یا سطح یک جسم است.
بَشن در گویشهای جنوبی و میانی ایران به چم تن و قد و بالاست و بشنه به چم بدنه و یا سطح یک جسم است.
بدنه ( Shell ) [اصطلاح دریانوردی] نقشه پوشش بیرونی کشتی از سینه تا پاشنه .