دیکشنری
مترجم
بپرس
بدنمود
مترادف بدنمود
: بدترکیب، بدشکل، بدمنظر، بدنما، زشت، کریه
متضاد بدنمود
: خوش ترکیب، خوش منظر
دنبال کنید
فرهنگ فارسی
( صفت ) بد نما
فرهنگ عمید
= بدنما
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها