بدنبال حرکت کردن

مترادف ها

trail (فعل)
بدنبال کشیدن، دنباله دار بودن، اثر پا باقی گذاردن، بدنبال حرکت کردن، طفیلی بودن، دنباله داشتن

فارسی به عربی

اثر

پیشنهاد کاربران

بپرس