بدلجام


مترادف بدلجام: بدلگام، چموش، سرکش

متضاد بدلجام: رام

لغت نامه دهخدا

بدلجام. [ ب َ ل ِ ] ( ص مرکب ) بدلگام. ( ناظم الاطباء ). رجوع به بدلگام شود.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - ستوری که دهنه را قبول نکند مرکوب ( و مخصوصااسب ) سرکشی چموش . ۲ - شخص گردنکش یاغی نافرمان سخت سر.

پیشنهاد کاربران

بپرس