ز دست طالع بد می رویم شهر بشهر
چو بدقمار که تغییر می دهدجا را.
ملا ادبی نظیری ( از آنندراج ).
بطوف نرد محبت خدا بسازد قاسم که کار ما به حریفان بدقمار نیفتد.
ملاقاسم مشهدی ( از آنندراج ).
از بدقمار هر چه ستانی شتل بود. ( از یادداشت مؤلف ). || آنکه بهر طریقی تحصیل پول می کند. ( ناظم الاطباء ). || آنکه عادتاًشریر باشد و بدخوی. ( ناظم الاطباء ).