بدعیه
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
دانشنامه آزاد فارسی
بِدْعیّه
پیروان یحیی بن اصرم، از فرق خوارج. اینان با بدعت نهادن و گواهی بر این گفته که ما یقیناً مؤمن و اهل بهشتیم، از گفتارهایی شک برانگیز چون «اهل بهشت خواهیم بود» و «من مؤمنم» پرهیز کردند و از شیوۀ دیگر خوارج دست کشیدند و بدعیّه خوانده شدند. به عقیدۀ این جماعت، هر که باور آنان را بپذیرد بی گمان اهل بهشت است و در آن هیچ شکی جایز نیست.
پیروان یحیی بن اصرم، از فرق خوارج. اینان با بدعت نهادن و گواهی بر این گفته که ما یقیناً مؤمن و اهل بهشتیم، از گفتارهایی شک برانگیز چون «اهل بهشت خواهیم بود» و «من مؤمنم» پرهیز کردند و از شیوۀ دیگر خوارج دست کشیدند و بدعیّه خوانده شدند. به عقیدۀ این جماعت، هر که باور آنان را بپذیرد بی گمان اهل بهشت است و در آن هیچ شکی جایز نیست.
wikijoo: بدعیه
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید