بدعت گذار

/bed~atgozAr/

مترادف بدعت گذار: بدعت گر، بدعت آفرین، مبدع

متضاد بدعت گذار: ارتدوکس

معنی انگلیسی:
heretic, starter, trendsetter, innovator

مترادف ها

heretic (اسم)
مرتد، بدعت گذار، ملحد

miscreant (اسم)
پست، خبیی، خونی، بدعت گذار، خدا نشناس

innovator (اسم)
بدعت گذار، مبتکر، نو اور

فارسی به عربی

زندیق , فاجر , مبتکر

پیشنهاد کاربران

در کتاب ذهن ذن ذهن آغاز گر توصیف میکند که �بدعت گذار�
یعنی اگر چیزها را چنان جدی بگیرید که انگار به صورت مادی یا دائمی وجود دارند ، بدعت گذار خوانده میشوند . شاید اغلب مردم بدعت گذار باشند.
این واژه حامل بار معنایی رفتار یا عقیده هایی است که به احتمال زیاد اخلاقیات پذیرفته شده را تضعیف کرده یا باعث شر ملموس، لعنت یا مجازات های دیگر می شوند. در برخی ادیان، فرد بدعت گذار حامی نمادهای شر مثل شیطان و هرج و مرج در نظر گرفته می شود.
دستاوردتراش. . .
چهل وچهارسال ماوقع
ب ابداع رذالت ها.
رخنه درملک وفا. . .
بدعت گذاری : رسم و آیین تازه پدید آوردن
بدعتگذار: به معنای" آورنده بدعت"یا "بنیاد کننده بدعت". املای آن به همین صورت یعنی با حرف ذ صحیح است و نه به صورت بدعتگزار.
( غلط ننویسیم ، ابوالحسن نجفی ، چاپ نهم ۱۳۷۸ ص ۶۴. )

بپرس