دیکشنری
مترجم
بپرس
بدسگان
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
بدسگان. [ ب َ دَ ] ( اِ ) بدسغان. ( برهان قاطع ). رجوع به بدسغان شود.
فرهنگ عمید
گیاهی با ساقه های باریک، دراز، و زردرنگ که معمولاً در نیزارها و آب های ایستاده می روید، عشقه، لبلاب.
پیشنهاد کاربران
بد اندیش، دشمن
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها