بدزهره. [ ب َ زَ رَ/ رِ ] ( ص مرکب ) بددل و ترسنده و واهمه ناک. ( برهان قاطع ). ترسنده و کم جرأت. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). ترسناک. ( غیاث اللغات ). کم دل. جبون. ترسو : سرانداز اگر عاشق صادقی تو بدزهره بر خویشتن عاشقی.سعدی ( بوستان ).خُرد مبین دشمن بدزهره راآب ده از زهره او دهره را.میرخسرو ( از آنندراج ).