بدراوردن

پیشنهاد کاربران

بدرآوردن ؛ خارج کردن :
گاه بدین حقه پیروزه رنگ
مهره یکی ده بدرآرد ز چنگ.
نظامی.
عجب از کشته نباشد به در خیمه دوست
عجب از زنده که چون جان بدرآورد سلیم.
سعدی.