بدذات
/badzAt/
مترادف بدذات: بداصل، بدجنس، بدخواه، بدسرشت، بدطینت، بدفطرت، بدکردار، بدگهر، بدنفس، بدنهاد، پست فطرت، خبیث، شریر، مفسد، ناجوانمرد
متضاد بدذات: خوش باطن، خوش ذات، نیک گوهر
برابر پارسی: دژخیم | بد زاد، بد سرشت، دژخیم
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
فرهنگستان زبان و ادب
دانشنامه عمومی
بدذات (فیلم ۱۹۵۶). بدذات ( انگلیسی: The Bad Seed ) فیلمی هیجانی به کارگردانی مروین لیروی است که در سال ۱۹۵۶ منتشر شد.
این فیلم برنده جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش مکمل زن توسط ایلین هکارت در سال ۱۹۵۶ شده است.
• نانسی کلی
• پتی مک کورمک
• هاردینگ جونز
• ایلین هکارت
• جسی وایت
• فرانک کدی
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفاین فیلم برنده جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش مکمل زن توسط ایلین هکارت در سال ۱۹۵۶ شده است.
• نانسی کلی
• پتی مک کورمک
• هاردینگ جونز
• ایلین هکارت
• جسی وایت
• فرانک کدی
wiki: بدذات (فیلم ۱۹۵۶)
مترادف ها
شریر، خونی، ادم پست، تبه کار، لات، رذل، ارقه، بدذات
شیطان، نا فرمان، بدذات
پست، فاسد، شریر، نالایق، بدذات، خیلی بد
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
گند منش: خبث ذات
جلب
بد نطفه
لهجه و گویش تهرانی
بد ذات
لهجه و گویش تهرانی
بد ذات
آدم بی ادب و بی ملاحظه و خود بین
بدقماش. [ ب َ ق ُ ] ( ص مرکب ) که از جنس خوب نیست ( صفت جامه ) . ( از یادداشت مؤلف ) . || بدجنس. خبیث ( صفت آدمی ) . ( از یادداشت مؤلف ) .
تاریک دل. . . . .
شوم طبع. [ طَ ] ( ص مرکب ) بدطبیعت و بدسرشت. ( ناظم الاطباء ) .
بدجهش. [ ب َ ج َ هَِ ] ( ص مرکب ) بدسرشت. بدخلقت. بدطبیعت. بدبخت :
چو آن بدجهش رفت نزدیک شاه
ورا دید، بنده درِ پیشگاه.
فردوسی.
چو آن بدجهش رفت نزدیک شاه
ورا دید، بنده درِ پیشگاه.
فردوسی.
ناجنس
بَد رَگ
بداصل، بدجنس، بدخواه، بدسرشت، بدطینت، بدفطرت، بدکردار، بدگهر، بدنفس، بدنهاد، پست فطرت، خبیث، شریر، مفسد، ناجوانمرد، ناتو
بد جنس
ادم ناتو
ناتو
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)