بدحاء

لغت نامه دهخدا

بدحاء. [ ب َ ] ( ع ص ) زنی که گرداگرد فرج وی فراخ باشد.( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || سنة بدحاء؛ سال فراخ بسیارکشت چنانکه از کشتزارها پس از درو بارهای بسیار بسوی شهر حمل کنند. ( از ناظم الاطباء )

پیشنهاد کاربران

بپرس