اضافه کردن، بدتر کردن، خشمگین کردن، خون کسی را بجوش اوردن
بدتر کردن، بدتر جلوه دادن
بدتر کردن، تلخ کردن، ناگوار کردن
برانگیختن، بدتر کردن، خون کسی را بجوش اوردن، تشدید کردن
عیب دار کردن، بدتر کردن، خراب کردن، فاسد شدن، روبزوال گذاشتن
برانگیختن، بدتر کردن، خشمگین کردن، تشدید کردن، اوقات تلخی کردن، از جا در بردن