بدبیاری

/badbiyAri/

مترادف بدبیاری: بدشانسی، بداقبالی

معنی انگلیسی:
adversities, contretemps, disaster, misadventure, mischance, misfortune, reversal, reverse, trouble, bad luck especially in gamblng

لغت نامه دهخدا

بدبیاری. [ ب َ بیا ] ( حامص مرکب ) در تداول عامه ، بداقبالی پیاپی. با حوادث بد و شوم روبرو شدن. بدبختی. مقابل خوش بیاری و خوشبختی. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

در تداول عامه بد اقبالی پیاپی .

پیشنهاد کاربران

Misadventure
Mishanter
بد بیاری: [عامیانه، کنایه ] بد شانسی، ناسازگاری بخت، چپلی.

بپرس