بداهتِ زمان. ( فلسفه ) اصلی است که بر اساس آن وجودِ «زمان» آشکار و هویدا ( بدیهی ) است. رجوع شود به «بداهت» و «زمان».
مثال:
"با وجود اقامۀ برهان از سوى فلاسفه براى اثبات وجود زمان، بسیارى از آنان بر این باورند که: وجود زمان امرى بدیهی و مستغنى از استدلال است. براهین صرفاً به منزلۀ تنبه به وجود زمان مىباشند، نه اثبات وجود آن. به قول استاد شهید مطهرى ( ره ) ، زمان «به قدرى وجودش بدیهی است که حتى فردى مثل فخر رازى مىگوید: روى وجود زمان نباید بحث کرد، زمان ظاهر الانیه و خفى الماهیة است و باید روى ماهیت آن بحث کرد. و از بداهت زمان همین بس که ما هیچ چیز را نمىتوانیم بیان کنیم، مگر این که وجود زمان را به نحوى فرض کنیم. »" ( منبع: مقالۀ «مفهوم زمان در شهر سازی»، بقلم سعید کریمی مقدم، در تارنمای مهندس شهر ساز )
... [مشاهده متن کامل]
مثال:
"با وجود اقامۀ برهان از سوى فلاسفه براى اثبات وجود زمان، بسیارى از آنان بر این باورند که: وجود زمان امرى بدیهی و مستغنى از استدلال است. براهین صرفاً به منزلۀ تنبه به وجود زمان مىباشند، نه اثبات وجود آن. به قول استاد شهید مطهرى ( ره ) ، زمان «به قدرى وجودش بدیهی است که حتى فردى مثل فخر رازى مىگوید: روى وجود زمان نباید بحث کرد، زمان ظاهر الانیه و خفى الماهیة است و باید روى ماهیت آن بحث کرد. و از بداهت زمان همین بس که ما هیچ چیز را نمىتوانیم بیان کنیم، مگر این که وجود زمان را به نحوى فرض کنیم. »" ( منبع: مقالۀ «مفهوم زمان در شهر سازی»، بقلم سعید کریمی مقدم، در تارنمای مهندس شهر ساز )
... [مشاهده متن کامل]