این راز نعمت تو طعامی است خوش مزه
و آن راز سطوت توشرابیست بدگوار.
مسعودسعد.
شراب خرمایی... غلیظ و بدگوار است و راه جگر ببندد. ( نوروزنامه ). تخم کتان بدگوار است و معده را زیان دارد. ( ذخیره خوارزمشاهی ).تیزی و تلخ و بدگوار و غلیظ
صبری ای...خواره زن ، صبری.
سوزنی.
آبی است بدگوار ز یخ بسته طاق پل سقفی است زرنگار و ز مهتاب نردبان.
خاقانی.
چون تنور از نار نخوت هرزه خوار و تیزدم چو فطیر از روی فطرت بدگوار و جانگزای.
خاقانی.
بل تا مرض کشند ز خوانهای بدگوارکارزانیان لذت سلوی و من نیند.
خاقانی ( دیوان چ سجادی ص 175 ).