بد کیش


مترادف بد کیش: بدآیین، بددین، کافر، مشرک، ملحد

متضاد بد کیش: بهدین، خوش کیش، مسلمان، نیک آیین

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - آنکه دارای دین ناپسندی است بد دین بد آیین بد مذهب ملحد . ۲ - بیرحم بی عاطفه .

فرهنگ عمید

بدآیین، بددین، بدمذهب، دارای اعتقادات کفرآمیز.

مترادف ها

impious (صفت)
کافر، بی دین، بد کیش، ناپرهیزکار، خدا نشناس، نا پرهیزگار

irreligious (صفت)
بی دین، بد کیش

فارسی به عربی

اثیم , غیر متدین

پیشنهاد کاربران

خواردین. [ خوا / خا ] ( ص مرکب ) آنکه دین او خوار و پست است. فحش گونه ای است ، نظیر: لامذهب ، بدمذهب : و مزدک خواردین لعنةاﷲ در روزگار او پدید آمد. ( فارسنامه ابن البلخی ) .
خدا ناباور
انباز گیر
چند خداباور
چند خدا پرست
اعتقادات بد ، مسلمانی، مسامانان
بد رفتار
نا مسلمان. انسانی که هیچ دینی ندارد. کسی باور های ناپندی دارد

بپرس